تلخ و شیرین



داشتم به پست های قبلیم نگاه می کردم ، اتفاقاتی که تو سال گذشته درگیرش بودیم و یا به طور مشخص مربوط به خودم بود . هیچ وقت فکرش رو نمیکردم منتظر چه نو ظهوری خواهیم بود ! این حجم باورنکردنی از درد و نگرانی و استرس جداً خارج از حد تصور بود و هست. به هر حال باید زندگی کنیم. غم و غصه فایده ای نداره.خیلی از ما منتظر فرصتی بودیم که یسری مهارت جدید یاد بگیریم یا اونها رو تقویت کنیم ؛ یسری دیگه دوست داشتند فرصتی پیش بیاد و کتابهایی رو که تو ققسه کتابخونه آرشیو
روزهای آخر پاییز سال یک هزار و سیصد نود و هشت نه دیدنیست نه شنیدنی با این حال پاییز همیشه حس و حال خوبی واسم داشته خصوصا امسال که یک قدم به خودم نزدیکتر شدم . ترسم از اینکه فعل عاشق بودنش دچار Inversion بشه . این روزها به جای شمردن جوجه ها ، نفس هامون به شمارش افتاده . هوا بد گرفته ست . من از روزهای آخر پاییز ، هوای برفی و مه آلود و شبنم سراغ دارم . اکسیژنی واسه آروم شدن نیست . نفس کشیدن، شده عادتمون تا ادای زنده ها رو در بیاریم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آفتابگردان یونا خانه من darman جونگول سخاوتمندان الکسا ایران فلامنکو تجارت الکترونيک اطلس ايده